سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هو

هو

 

 

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه ی متروک ویران را

 

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهایه تنهایم

 

و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

 

و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم

 

درون کلبه ی خاموش خویش اما

 

کسی حال من غمگین نمی پرسد

 

و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

 

درون سینه ی پر جوش خویش اما

 

کسی حال من تنها نم پرسد

 

و من چون تک درخت زرد پائیزم

 که هر دم با نسیمی می شود برگی جدا از او 

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند